اعتراضات کارگران در عسلويه
پيمانکار از کارگران کتک خورد!

کارگران عسلويه بعد از يکدوره کشمکش و اعتصاب و اجتماع در ده فاز و همينطور تلاشهاى کارفرما و پيمانکاران در تهديد و ارعاب کارگران٬ قراردادهاى کار را با ١۶ درصد افزايش دستمزد طى دو ماه و پرداخت فورى سنوات و عيدى و مزايا امضا کردند. اما کشمکش کارگران در پالايشگاههاى عسلويه برسر خواستهاى رفاهى و افزايش دستمزدها ادامه دارد.

روز ١٨ فروردين اعتراضات کارگران بار ديگر شروع شد و فضاى نارضايتى در گوشه گوشه  پالايشگاهها تا خوابگاهها و غذاخورى ديده ميشد.

روز ١٩ فروردين کارگران مکررا به وضعيت عمومى نامناسب کمپ اعتراض کردند. در اينروز کارگران در غذاخورى اعتراضشان را به وضعيت بد غذا با هو کردن مسئولين نشان دادند. با اينحال مانند روزهاى گذشته و نامه نگاريهاى کارگران براى کارفرما در مورد خواستهايشان٬ کارفرما به اين اعتراض کارگران بى اعتنائى کرد.

روزهاى ٢٠ و ٢١ فروردين رانندگان گروه فيکس وارد اعتصاب شدند. کارگران با اين اعتصاب اعتراضشان را به وضعيت قراردادها نشان دادند.

روز ٢١ فروردين هنگام صرف ناهار در رستوران٬ کارگران از وضعيت بد غذا و نحوه سرو آن عصبانى شدند و اعتراض کارگران در غذاخورى به بحث و کشمکش با پيمانکار و عواملش منجر شد. در اين فضا و در پى بى اعتنائى و بى احترامى پيمانکار به کارگران٬ پيمانکار از دست کارگران کتک خورد. اين پيمانکاران حريص مثل برده به کارگران نگاه ميکنند. وضعيت بسيار نامناسب عمومى خوابگاهها٬ کيفيت بد غذا٬ نبود کمترين امکانات اوليه٬ در کنار دستمزدها و فشارهاى روزمره جان کارگران را به لب شان رسانده است.

در اين منطقه صنعتى و متمرکز پتروشيمى ها و پالايشگاههاى توليد گاز و مشتقات نفتى و صدور آن٬ که پروژه هايش اساسا در اختيار شرکتهاى پيمانى نفت و گاز سپاه پاسداران است٬ به نيروى متخصص نياز مبرم وجود دارد. يکدوره تلاش کردند با اخراج کارگران متخصص لايه ديگرى را با تخصص کمتر جايگزين کنند. بسرعت معلوم شد که اين سياست "اقتصادى" نيست و ضررش از نفعش بسيار بيشتر است. لذا نياز به نيروهاى فنى و متخصص در پى ضررها الزامى شد. از طرف ديگر و همزمان تلاش ميکنند با تحميل شرايط کار سنگين و حقوق پائين و زندگى برده وار٬ کارگران متخصص را در يکى از مهمترين مجموعه هاى صنعتى به کار وادارند.   

اخيرا براى تامين و جايگزينى نيروها به فکر استخدام کارگران متخصص صنعت نفت و گاز از کشورهائى مانند فرانسه و اتريش و هلند افتاده اند. کارى که با توجه به مسئله تحريم اقتصادى جمهورى اسلامى نميتواند بصورت علنى و در چهارچوب گردش نيروى کار و کالا در چهارچوب بازار کار و با همين عنوان صورت گيرد. لذا به تمهيدات مسخره اى رو آوردند و تحت عنوان "توريست" از فرانسه٬ فعلا شش الى هفت نفر٬ را آوردند تا بعنوان متخصص در قسمتهائى بکار گيرند!؟ اين اقدام که تنگناهاى حکومت و کارفرما را در نياز به کارگران متخصص نشان ميدهد٬ در عين حال دو هدف را تعقيب ميکند: اول٬ از اين کارگران "توريست" شده بعنوان ابزارى عليه هم طبقه اى هايشان استفاده کنند و نقش اعتصاب شکن را بعهده شان بگذارند. و دوم٬ تدريجا با اين سياست جايگزينى بتوانند امکان اخراج کارگران را فراهم و اتحاد کنونى شان را نابود کنند.

در اين زمينه کارگران عسلويه تجارب غنى دارند. قبلتر کارفرماها و پيمانکاران براى ايجاد تفرقه در ميان کارگران موفق شده بودند روى دسته بندى کاذب "کارگران خارجى" و "کارگران ايرانى" و حتى تعصبات عقب مانده تر سرمايه گذارى کنند و بعضا درگيريهائى را هم ايجاد کردند. اما اين مربوط به دوره اول اين منطقه صنعتى بود. ميتوان و بايد بين کارگران منتسب به خارجى و ايرانى اتحادى طبقاتى عليه کارفرماها و سرمايه داران ايجاد کرد و هر تحريک ملى و ناسيوناليستى و ضد کارگرى را در نطفه خفه کرد. دشمن کارگران سرمايه و حکومتش است و نه کارگر مهاجرى که حتى به نام کارگر و برده مزد هويتش را انکار ميکنند تا تحت هر شرايطى و با گرو کشى بتوانند عليه بغل دستى اش بکار گيرند. کارگران بسيار هوشيارتر از آنند که فريب اين سياستهاى عقبمانده را بخورند و دشمن را عوضى نميگيرند.

 

مرگ بر جمهورى اسلامى!
آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى!
زنده باد جمهورى سوسياليستى!

حزب اتحاد کمونيسم کارگرى
٢٢ فروردين ١٣٩٠ – ١١ آوريل ٢٠١١